۱۳۹۳ تیر ۲۴, سه‌شنبه

یک تیکه یادداشت شخصی

چندی پیش پدرم کاری در حوزه معماری داخل به من داد که در واقع لطفی بود به یکی از همکاران پدرم. طراحی بسیار کوچکی هست و هراز چند گاهی احساس خستگی می‌کنم. بیشتر از این که خلاقیتم رو به چالش بکشه، تبدیل به اپراتور کامپیوتری شدم. در واقع نقشه‌هایی می‌کشم و مدل سازی و رندر سه بعدی می‌کنم.
چیزی که باعث می‌شه تا من با معماری احساس مشکل داشتن بکنم در تکرار و یکنواختی اتفاقاته. در واقع زمانی که شما در دنیای واقعی معماری می‌کنید، شاید فقط ۵٪ این فعالیت، متشکل از خلاقیتتونه و بقیش یک سری اصول تکراری هست. و این برای کسی مثل من که به دنبال چیزهای جدیده بسیار خسته کننده و نا امید کنندست. 
ازین جهت خیلی دوست دارم که ریسک‌های بیشتری رو بکنم و به دنبال ایجاد تغییرات در لحظه‌ام. کارهای Non-profit می‌تونن راه حل‌های خوبی برای شروع فعالیتم باشن اما از طرفی من تجربه‌ی عملی قابل توجهی ندارم. شاید بد نباشه که کمی صبر کنم. :)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر