۱۳۹۳ تیر ۲۸, شنبه

دیدگاه‌های عام ضعیف گونه‌گرایان یا: دست از توجیه کردن رفتارهاتون بردارین!

۲۳۰۰ سال پیش آشوکا اولین بیانیه حقوق حیوانات را نوشت و هنوز کسانی هستند که  حمایت از حقوق حیوانات را یک مد زودگذر می‌دانند.
انسان‌ها در طول زمان استفاده از حیوانات را برای مقاصد خودشون گسترش دادند. از تغذیه و ساخت لباس‌هایی برای زنده ماندن گرفته تا استفاده تفریحی از این حیوانات. با این حال از حدود قرن ۱۷ میلادی، «درستی» استفاده از حیوانات برای مقاصد شخصی‌مان، از نیاز تا تفریح، زیر سوال رفت: 
« آیا ما حق استفاده از حیوانات را داریم؟»
هرچند حمایت از حیوانات پیش از این نیز مطرح بود، اما با این حال بحث‌های فلسفی در این زمینه در این زمان شروع شدند… و همین‌طور توجیهاتی در زمینه‌ی درستی استفاده از حیوانات.

توجیه اول: حیوانات برای استفاده انسان آفریده شده‌اند.

در ادیان ابراهیمی استفاده از تمامی مخلوقات به نوعی جزو حقوق انسان به عنوان اشرف مخلوقات معرفی شده است. با این توجیه که انسان مالک حیوانات است و حق هر کاری با آن‌ها دارد، سال‌ها آزار حیوانات، چه بر سر نیاز و چه بر سر تفریحات ناسالم به عنوان یک دیدگاه عام شناخته می‌شد. حتی «انجمن جلوگیری از ظلم به حیوانات» که توسط ملکه ویکتوریا در سال ۱۸۴۰ مورد حمایت قرار گرفت، از کلیساهای کاتولیک تبعید شدند.

توجیه دوم: حیوانات از روی غریزه رفتار می‌کنند، انسان‌ها از روی فکر.

بعد از این که منطق پشت عقاید مذهبی در دنیا زیر سوال رفت و مردم شروع به فکر کردن، کردند، فلاسفه پا به میان گذاشتند و با فرضیاتی، توجیهاتی را در اختیار جامع مردم قرار دادند.  یکی از این موارد توسط دکارت صورت گرفت که معتقد بود: حیوانات قدرت تفکر ندارند؛ در نتیجه مانند ماشین، کارهایی را از روی غریزه انجام می‌دهند، و مانند انسان نیستند.  در نتیجه استفاده‌ی از حیوانات عیبی ندارد.
با این حال نیکلاس تینبرگنز ۴ سوال برای شناخت کامل هر یک از رفتارهای حیوانات به ما می‌دهد:
۱.علت این رفتار چیست؟ چه عاملی باعث می‌شود که این رفتار ایجاد بشود؟
۲.این رفتار چه سودی برای حیوان دارد؟ عملکرد این رفتار چیست؟
۳. چه عوامل تکاملیی در شکل گیری این رفتار در طول زمان در یک گونه تاثیر داشته‌اند؟
۴. چه عوامل اکتسابیی در شکل‌گیری یک رفتار در حیوان تاثیرگذار بوده اند؟
حال بار دیگر این عوامل را بررسی کنید و این بار ببینید که آیا رفتارشناسی انسان‌ها توسط این چهار سوال قابل پوشش نیستند؟ :)

توجیه سوم: حیوانات احساس ندارند.

با نظر شخصی خودم شروع می‌کنم. به نظر من این توجیه حاصل دور شدن انسان از دنیای اطرافش و ایزوله کردن خودش در محیط‌های شهری و ایجاد فوبیا نسبت به حیوانات و موجودات زنده دیگر است. چه بسا که در کشورهایی که حیوانات به عنوان حیوان خانگی مورد استفاده‌اند، نظرات عام، نسبت به نبود احساسات در حیوانات کمرنگ‌تر شده‌است. 
اما در جهت علمی بررسی کردن این موضوع شاید یک مطالعه سطحی در رفتارشناسی حیوانات عوامل آشکار وجود احساسات عمیق مانند عشق، نفرت، درد، ترس،‌خوشحالی،‌ افسردگی و خوشبختی را نشان می‌دهد.

توجیه چهارم: حیوانات به زبان ما صحبت نمی‌کنند.

سعی نمی‌کنم چندان به درستی یا نادرستی این توجیه بپردازم. چرا که این توجیه دچار ضعف پایه‌ای هست و نمی‌تواند دلیلی مناسب برای رفتار‌های ظالمانه ما داشته باشد. بزارین با مثالی مشکل این توجیه را بیان کنم: شما وارد یک کشور غریبه می‌شید. کسی به زبان شما صحبت نمی‌کند. و شما هم به زبان آن‌ها صحبت نمی‌کنین. آیا این به شما این حق را می‌دهد که مردم آن کشور را قتل عام کنید یا برعکس، مردم آن کشور شما را بکشند؟ 
متاسفانه ضعف ارتباطی از خود ماست و مشکل از حیوانات نیست. اگر نعره‌های یک گاو یا قورقور‌های یک قورباغه در نبود جفتش را نمی‌بینید، واقعا مشکل از آن حیوان نیست. حیوان سهم خودش را ، یعنی فرستادن پیام را انجام داده. اینجا سهم شماست که پیام را دریافت کنین و اگر ناموفق هستین در درک یا دریافت پیام، این در کمبود شماست، نه در ضعف حیوان.

توجیه پنجم: حیوانات به هوشمندی انسان نیستند.

در اینجا من دو انتقاد می‌کنم:
۱. هوش یک توانایی در یکی از ارگان‌های بدن است. اگر ناتوانی باقی حیوانات در درک موضوعات، دقیقا به شکلی که ما درک می‌کنیم، حق را به ما می‌دهد، پس ما می‌تونیم در نظر بگیریم که پرواز عقاب یا دید تیزش، نیاز نداشتن یک گوسفند به لباس اضافه در فصل گرما و سرما، سریع‌تر بودن یک یوزپلنگ و داشتن سلاح‌های طبیعی در بدنش و… می‌تواند حق مشابهی را به حیوانات بدهد.
۲. فرض کنید که از خارج از زمین یا از دل زمین گونه‌ای پیدا بشود که هوشمندتر از انسان است. آیا این گونه حق دارد تا انسان را به بردگی بگیرد، پرورشش بدهد، از وی برای تفریح در سیرک‌هایشان استفاده کند و در سنین بزرگ‌سالی و کودکی برای طعم گوشتش به قتل برسانتش؟

و در نهایت توجیه ششم: قانون طبیعت است.

خب در این جا باید بگم که این توجیه در حالتی بوجود می‌آید که فرد قبول کرده باشد که قلدر است واین که «چون می‌توانم پس می‌کنم» را به عنوان یک توجیه قرار داده است. در جواب این دوستان باید بگویم که قانون طبیعت و ساختار طبیعت پیچیدگی خیلی بیشتری از «بیشتر بدانید» کتاب علوم سال دوم راهنمایی و توجیحهات ضعیف کتاب دینی دبیرستان را داراست. و اگر به دنبال قانون طبیعت باشیم باید در این قضیه بررسیی هم داشته باشیم که قانون طبیعت الزاما دیکته می‌کند که با این میزان مصرف‌گرایی انسان، کره زمین فقط توانایی حفظ ۵۰۰ میلیون جمعیت انسان را داراست و انسان‌ها چهارده برابر ظرفیت اکوسیستم در حال مصرف هستند و با ادامه این شیوه، که روند تصاعدی دارد انسان بیشتر از صدسال نمی‌تواند -در خوشبینانه‌ترین حالتش- تمدنش را حفظ کند و در نگاه واقع بینانه از انقراض‌دور بشود. همینطور قانون طبیعت زمانی صدق می‌کند که طبیعت در حالت اعتدال باشد. در حالی که روندی که انسان پیش می‌رود را زمین‌شناسان، ششمین موج انقراض کره زمین از ۳.۸ میلیارد سال پیش تا به الان و تنها موج انقراضی به این گستردگی که عامل زنده در آن نقش داشته می‌دانند. در نتیجه شاید قلدری طبیعی بهترین راه حل برای انسان و در توجیه رفتارهایش نباشد.


؛ با وجود این توضیحات و توجیهات هنوز مواردی از گرایش‌هایی علمی و فلسفی نسبت به استفاده(‌ی الزاما بسیار متعادل‌تر) از حیوانات وجود دارد که البته بر اساس شواهد و بحث‌های قابل قبول بنا شده‌اند. اما متاسفانه جامعه‌ی عام بیشتر از این که به دنبال شیوه‌های درست زندگی باشد، به دنبال توجیه عادات و تمایلات اکتسابی خودش هست.
لطفا فکر کنید و تغییر کنید. نه توجیه.

۱۳۹۳ تیر ۲۴, سه‌شنبه

یک تیکه یادداشت شخصی

چندی پیش پدرم کاری در حوزه معماری داخل به من داد که در واقع لطفی بود به یکی از همکاران پدرم. طراحی بسیار کوچکی هست و هراز چند گاهی احساس خستگی می‌کنم. بیشتر از این که خلاقیتم رو به چالش بکشه، تبدیل به اپراتور کامپیوتری شدم. در واقع نقشه‌هایی می‌کشم و مدل سازی و رندر سه بعدی می‌کنم.
چیزی که باعث می‌شه تا من با معماری احساس مشکل داشتن بکنم در تکرار و یکنواختی اتفاقاته. در واقع زمانی که شما در دنیای واقعی معماری می‌کنید، شاید فقط ۵٪ این فعالیت، متشکل از خلاقیتتونه و بقیش یک سری اصول تکراری هست. و این برای کسی مثل من که به دنبال چیزهای جدیده بسیار خسته کننده و نا امید کنندست. 
ازین جهت خیلی دوست دارم که ریسک‌های بیشتری رو بکنم و به دنبال ایجاد تغییرات در لحظه‌ام. کارهای Non-profit می‌تونن راه حل‌های خوبی برای شروع فعالیتم باشن اما از طرفی من تجربه‌ی عملی قابل توجهی ندارم. شاید بد نباشه که کمی صبر کنم. :)

۱۳۹۳ تیر ۲۱, شنبه

دوره آشنایی با احساسات حیوانات

تا دو یا سه روز آینده، دوره آنلاین رایگانی از طرف دانشگاه ادینبرگ برگذار می‌شه که به احساسات و رفتار حیوانات می‌پردازه. این دوره اهمیت خیلی زیادی داره برای کسانی که قصد به چالش کشیدن عقاید گونه‌گرایانشون رو نسبت به حیوانات دارن. 
خود من بی‌صبرانه منتظر شروع این دوره هستم. شما هم به من ملحق بشین :)
از این‌جا شروع به ثبت‌نام کنین و مواد درسی رو نگاهی بندازین.
پشت صحنه‌های این دوره رو نگاهی بندازین:

۱۳۹۳ تیر ۲۰, جمعه

کشش به پگاه

داخل کافه نشستم. لحظه‌ی رفتنش رو لمس می‌کنم. حسی که انگار قلبم و تک‌تک نخای وجودم داره به سمتی دری که ازش خارج شده، کشیده می‌شه. می‌شینم داخل کافه و پلی لیست آهنگای پاپ زیبای کافه ادن که بیشتر حس جز رو داره رو گوش می‌دم. دو دلم که برگردم خونه یا نه؛ هنوز بدنم به سمتی که پگاه ازش بیرون رفته کشیده می‌شه.
تکیه سرم رو از پنجره بر می‌دارم و در حالی که به سختی صدام در میاد به پیش‌خدمت می‌گم که برام یک چایی بیاره.
همون جا ساعتی می‌شینم و حس رفتن پگاه رو لمس می‌کنم تا کافه خالی شه و ساعتی بگذره.
و حس فوق‌العاده با پگاه بودن…

خلوت امیر

بلاگ اسپات همیشه برام یک جای جالب بوده. وبلاگ‌نویسی همیشه برام به معنی بلاگ اسپات بوده. مگر این که هدفی جز این داشته باشم. چند وقتی بود که دلم می‌خواست وبلاگ شخصی -یا شاید بهتر باشه بگم، خصوصیی رو- اینجا داشته باشم. یکم حرفام رو داخلش بزنم. از روزام بگم. از اتفاقات و احساساتم، بدون ترس از داد زدن توی محیط‌های عمومیی مثل فیس‌بوک. دوست دارم یک خونه استودیویی برای خودم اینجا داشته باشم.
پس می‌نویسم اینجا. این جا خلوت امیره. خلوت امیر.